حقوق حاکم بر روابط فروشنده-خریدار

روابط فروشنده-خریدار

عقد و خیارات

معروف است که اطلاعات قدرت است و یکی از مهم‌ترین اطلاعات برای هر کسی که او را قدرتمند می‌سازد اطلاع از حقوق قانونی در حیطه کار و زندگی شخصی است. وقتی از داشتن اطلاعات درزمینهٔ حقوقی صحبت می‌کنیم، منظور این نیست که فرد در تمام جوانب وکیل خود باشد، اما انتظار می‌رود که هر کسی در حیطه مربوطه خود آن‌قدر آگاهی داشته باشد که از غلطیدن در اشتباه‌های حقوقی خود را در امان نگه دارد. در حوزه فعالیت‌های سوپرمارکتی نیز به‌تبع سایر حوزه‌های کاری قوانین و مقرراتی حاکم و اطلاع نسبی ازاین‌دست قوانین و مقررات بر هر مالک سوپرمارکت واجب است. با توجه به آنچه گفته شد، سعی داریم در هر شماره بخشی از قوانین و مقررات حاکم بر سوپرمارکت‌ها و روابط فروشنده مشتری را بیان کرده و از این طریق مخاطبان را نسبت به حقوق خود و مشتری آگاه‌تر سازیم. در این نوشته کوتاه علی بهشتی مدیر حقوقی شرکت پخش عقاب، به طور مختصر برخی از قوانین حاکم بر روابط مشتری-فروشنده را شرح داده است.

هر حوزه علمی بخش‌بندی و زبان ویژه خود را دارد. پزشکان، مهندسین دانشمندان علوم نظری و انسانی همه و همه در محاورات روزانه خود از ادبیات تخصصی ویژه خود استفاده می‌کنند و اصولاً اولین لازمه ورود به بحث‌های تخصصی تسلط بر لغت‌شناسی آن است. علم حقوق نیز از این امر مستثنی نیست. کسی که در حوزه حقوقی خاصی ورود می‌کند باید در مرحله اول واژه‌های حاکم بر ادبیات آن را بداند و بخش‌بندی‌های آن را بشناسد. به همین سبب قصد داریم که در هر شماره بخشی از واژه‌های حقوقی پرکاربرد در دعاوی احتمالی بین خریدار و فروشنده را شرح دهیم. در ادامه خلاصه برخی از این اطلاعات پایه ذکر شده است.

عقد: عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد به امری نمایند و مورد قبول آن‌ها باشد. معامله در سوپرمارکت‌ها یک عقد محسوب می‌شود که طی آن فروشنده متعهد می‌شود در ازای دریافت مبلغ معینی کالای موردنظر را به مشتری اعطا نماید.

خیار: در اصطلاح حقوقی به داشتن اختیار به هم زدن معامله خیار می‌گویند. در ماده 396 قانون مدنی انواع خیارات یا همان اختیاراتی که به فروشنده و مشتری به طور قانونی داده شده تا معامله را فسخ کنند 10 مورد ذکر شده که عبارت‌اند از:

خیار مجلس اختیاری است که به هر یک از طرفین خریدار و فروشنده داده می‌شود تا زمانی که متفرق نشده‌اند و در محل حضور دارند بتوانند معامله را فسخ کنند. به عنوان مثال اگر مشتری کالایی انتخاب کرده که قصد خرید آن را دارد، قبل از ترک فروشگاه مشتری یا فروشنده می‌توانند از خرید یا فروش منصرف شوند.

خیار تأخیر از ثمن زمانی کاربرد دارد که فروشنده نمی‌تواند زمان زیادی برای دریافت وجه معامله صبر کند و خریدار در پرداخت پول معامله تعلل کرده باشد. ماده 402 قانون مدنی می‌گوید: هرگاه فروشنده و خریدار زمانی را برای پرداخت پول مشخص نکرده باشند و 3 روز از تاریخ فروش آن بگذرد و فروشنده کالا را در اختیار مشتری نگذارد و مشتری هم قیمت جنس را نپرداخته باشد فروشنده حق دارد معامله را فسخ کند.

لیکن اگر ظرف 3 روز خریدار پول معامله را پرداخت کند دیگر فروشنده حق فسخ ندارد. در این نوع از خیار نکته‌ای که مهم است اینکه هرگاه کالا از آن دسته اجناسی باشد که در کمتر از 3 روز فاسد می‌شود یا افت قیمت پیدا می‌کند فروشنده از هر زمانی احساس کرد کالا در حال فساد یا کسر قیمت است می‌تواند معامله را به هم بزند.

ممکن است پیش آمده باشد که مشتری از شما خواسته باشد کالای خاصی را برای وی نگه دارید، این خیار به شما امکان می‌دهد که بعد از سه روز فارغ از تعهد به مشتری کالا را بفروشید. و یا اگر امکان از دست رفتن ارزش آن باش قبل از سه روز نیز اقدام به فروش آن نمایید.

خیار غبن زمانی کاربرد دارد که یکی از طرفین معامله متوجه شود که فریب خورده و کالای خریداری شده بسیار کم‌ارزش‌تر از وجه پرداخت شده است و یا فروشنده بفهمد که ارزش کالای فروخته‌شده بسیار بیشتر از مبلغی است که دریافت کرده. ماده 416 قانون مدنی تصریح دارد هرگاه یکی از فروشنده یا خریدار در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از آگاه شدن از این زیان فاحش می‌تواند معامله را فسخ کند.

نکته مهم اینکه استناد به خیار غبن برای فسخ معامله در صورتی پذیرفته می‌شود که فرد زیان دیده هنگام معامله به قیمت عادلانه یا همان قیمت روز آگاه نباشد ولی اگر از قیمت روز آگاهی داشته باشد آن‌وقت نمی‌تواند معامله را به استناد این ماده قانونی فسخ کند. نکته دیگر اینکه خیار غبن فوری است یعنی به محض اطلاع طرفین باید اجرا شود و تعلل در آن جایز نیست.

خیار رؤیت و تخلف وصف در مورد صفاتی است که فروشنده به کالا نسبت می‌دهد. خریدار اختیار دارد در صورتی که کالا فاقد صفات کیفی و کمی باشد که فروشنده بیان کرده می‌تواند معامله را فسخ کند. ماده 410 قانون مدنی در این باره می‌گوید: هرگاه کسی مورد معامله را ندیده و آن را فقط با بیان اوصاف از سوی فروشنده خریده و بعد از دیدن آن بفهمد جنس مورد معامله دارای اوصاف ذکر شده نیست می‌تواند معامله را فسخ کند. ولی اگر مشتری آن را دیده باشد و بداند مورد معامله آن اوصاف و خصوصیت را ندارد دیگر نمی‌تواند معامله را فسخ کند. همچنین باید توجه داشت هرگاه خریدار جنسی را از قبل دیده باشد و به اعتماد دیدن قبلی اقدام به معامله کند ولی بعد از خرید متوجه شود آن خاصیت قبلی را ندارد او اختیار دارد که معامله را فسخ کند.

این خیار باعث می‌شود که فروشنده در توصیف کالایی که می‌فروشد رعایت احتیاط را کرده و بی‌محابا به تمجید آن نپردازد. رعایت این نکته هم اخلاقی است و هم شمارا از درگیر شدن در موضوعی حقوقی حفظ خواهد کرد. ازاین‌رو پیشنهاد می‌شود در وصف و تعریف کالاهایتان به اطلاعات مستند تکیه کنید.
نکته مهم دیگر که در سوپرمارکت‌ها شایع است مسئله کالای جایگزین است. اگر مشتری یک کالا از برندی خاص را می‌خواهد اما فروشنده بدون اطلاع به وی محصول دیگری را در لیست خرید او قرار دهد و یا اینکه به هر دلیلی کالایی جایگزین را با وعده یکسان بودن یا بهتر بودن به او پیشنهاد دهد؛ مشتری می‌تواند در صورت عدم رضایت محصول را بازگردانده و معامله را فسخ کند.

خیار عیب ماده 422 تصریح دارد، اگر بعد از معامله معلوم شود که کالا معیوب بوده مشتری مختار است یا معامله را فسخ کند یا جنس معیوب را قبول کند لیکن تفاوت قیمت جنس معیوب سالم را از فروشنده بگیرد. به این خیار، خیار عیب می‌گویند. البته لازم به ذکر است که خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت می‌شود که عیب مخفی ولی موجود در هنگام عقد باشد عیب هم وقتی مخفی محسوب می‌شود که مشتری زمان خرید از آن آگاه نباشد. نکته دیگر اینکه بعد از آگاه شدن به عیب عمل به خیار فوری است.
خیار تدلیس به مشتری امکان می‌دهد که در صورت فریب خوردن معامله را فسخ کند. نکته مهم دراین‌باره این است که عملیات فریب باید پیش از انجام معامله باشد تا رغبت در انجام معامله در مشتری ایجاد کند.

به اشتراک بگذارید