اخلاق مفهوم پیچیده ایست که در تمام جوانب زندگی افراد نقش تأثیرگذاری دارد. یکی از مهمترین ابعاد زندگی بشر و از اصلیترین نقاط ارتباط او با جامعه مسئله کار است که به شدت تحت تأثیر اخلاق قرار دارد. متأسفانه در کسبوکارهای کوچکی چون فروشندگی و سوپرمارکتها معمولاً نسبت به این مفهوم بیتفاوت هستند و شاید بسیاری این مفهوم را خاص شرکتهای دیگر میدانند. در مقاله پیش رو سجاد سلیمی خلیق مدیر بازاریابی پخش عقاب تلاش کرده مفهوم اخلاق کسبوکار در محیطهای فروشگاهی و سوپرمارکتی را روشن و آسیبهای آنها را شناسایی نماید. او همچنین توصیههایی در این رابطه به صاحبان کسبوکارهای سوپرمارکتی متذکر شده است.
زمانی که در مورد اخلاق در معنای عام و اخلاق کسبوکار به طور خاص صحبت میکنیم، در ابتدای امر باید مشخص کنیم که دقیقاً منظور ما از اخلاق چیست. در تعریف، اخلاق شاخهای از علوم انسانی است که موضوع آن شناخت مصادیق ارزشها و بیانگر راههای کسب فضائل و ترک رذائل است. اخلاق کسبوکار نیز شاخهای کاربردی از این علم است که هـدف نـهایی آن بهبود کیفیت اخلاقی تصمیمگیریها و عملکردها در همه سطوح هر کسبوکاری است. شاید بسیاری از ما وقتی با واژههایی ازایندست روبرو میشویم، در ذهن خود کسبوکارهای بسیار بزرگ و تجارت کلان را تصویر کنیم، اما اخلاق کسبوکار مفهومی عمومی است که هر کاری با هر اندازه اقتصادی را در برمیگیرد. کار و فعالیت یک فروشنده دکهدار در خیابانهای شهری کوچک همان اندازه میتواند اخلاق مدار باشد که فعالیت مدیران یک کارخانه عظیم؛ تنها تفاوت اینجا سطح عملکرد فعالین است.
فارغ از کوچک یا بزرگ بودن کسبوکار، اخلاق کسبوکار امری ضروری است
یکی دیگر از اشتباهات معمول در مورد عملکرد اخلاقی در کسبوکار این است که بسیاری فکر میکنند که این مفهوم تنها برای کسبوکارهای بزرگ سودمند اقتصادی است. باید تأکید کنم که اخلاق کسبوکار برای هر فعالیت اقتصادی، فارغ از اندازه آن سود و فایده به همراه خواهد آورد. ریچ، اندیشمند آلمانی، معتقد است که اخلاق و اقتصاد لازم و ملزوم یکدیگر هستند. او جمله معروفی دارد که بیش از هر چیز دیگری گویای ادعای ماست «آنچه از نـظر اقـتصادی عاقلانه نیست، به واقع نمیتواند از نظر انسانی عادلانه باشد و آنچه با عدالت انسانی سر ستیز دارد، واقعاً نمیتواند از نظر اقتصادی عاقلانه باشد». این سخن ریچ به خوبی نشان میدهد که اخلاقی رفتار کردن در محیط کسبوکار نه فقط یک رویکرد انسانی که راهبردی اقتصادی نیز هست.
اخلاق کسبوکار سودمند و اقتصادی است
برای سوپرمارکتها، فروشگاههای بزرگ و کلاً هر فروشندهای که با مصرفکننده نهایی در ارتباط است پایبندی به اخلاق کسبوکار میتواند یک مزیت رقابتی محسوب شود. همانطور که در تعریف ارائهشده در ابتدای این نوشته نیز آمد، اخلاق کسبوکار هم در سطوح تصمیمگیری و هم در سطح عملکردی بهبود را به همراه خواهد داشت. این بهبودها میتواند یک مزیت رقابتی قابلاتکا در بازار باشد که کسبوکار یک نفر را در جایگاه بالاتری نسبت به رقبای خود قرار خواهد داد.
اخلاق کسبوکار مزیتی رقابتی است
صاحبان خردهفروشیها به واسطه برخورد مستقیم با مصرفکننده، فرهنگ ویژه ایرانی و آموختن از پیشکسوتان تا حدودی اخلاق را در سطح عملکردی به کار میبندند. این مسئله شامل شیوههای برخورد با مشتریها، استفاده از مهارتهای ارتباطی بین فردی، مراعات نسبت به مشکلات مشتریها و بسیاری دیگر ازایندست است. اگر بخواهیم مثالهای دقیقتری از اخلاق عملکردی در گذشته را نام ببریم بهتر است رفتار بازاریان قدیم را یادآوری کنیم. آنها در امور خیر محل شرکت فعال داشتند، نهار خود را به همراه کارگران و اقشار پاییندست میل میکردند، قرضالحسنه میدادند و بسیاری کارهای نیک دیگر که در مجموعه اخلاق عملکردی دستهبندی میشود. رعایت اخلاق کسبوکار در سطح عملکردی باعث شده است تا بسیاری از فروشندگان بتوانند مشتریان وفاداری از محلهها داشته باشند. چنین مشتریانی همان منفعت اقتصادی است که از به کار بستن امری انسانی حاصل شده است.
بسیاری از صاحبان فروشگاهها عملکرد اخلاقی دارند اما کمتر کسی در تصمیمگیریها اخلاق مدارانه عمل میکند. آنها صادق و درستکار و خوشخلق هستند ولی زمانی که میخواهند محصولی سفارش دهند هیچ اولویت اخلاقی برای سفارش خود ندارند
در مورد تصمیمگیریهای اخلاقی در کسبوکار، برخلاف سطح عملکردی شاهد کمترین جنبوجوش هستیم. بهندرت پیش میآید که یک خردهفروش در تصمیمگیریهای خود ملاحظات اخلاقی را به مفهوم کاربردی آن لحاظ کند. به عنوان مثال چند سوپرمارکت را میشناسید که تصمیم گرفته باشند از مواد آلاینده کمتر استفاده کنند یا کیسههای پارچهای به افراد محلی هدیه دهند. بسیار مشاهده میشود که شرکتهای بزرگ در قالب مسئولیتهای اجتماعی خود بر مسائلی تأکید داشتهاند که میتوان آنها را در دسته اخلاق کسبوکار دستهبندی کرد. احترام به محیطزیست، تسهیل شرایط کاری معلولین، فعالیتهای عامالمنفعه و بسیاری دیگر ازایندست از جمله مواردی است که اینچنین شرکتهایی به آنها توجه ویژه دارند. مطمئناً کسی منکر نمیشود که این تصمیمگیریهای اخلاقی در سطح فروشگاههای بزرگ هم قابل اجراست.
اگر کیسه پارچهای همراه داشته باشید 5 درصد تخفیف می گیرید
ما دوستدار محیط زیست هستیم. لطفاً کمتر از پلاستیک استفاده کنید
نوشابه داریم ولی پیشنهاد می کنیم عرق بیدمشک میل بفرمایید
محصولات غیر استاندارد نداریم
در اینجا باید به یک نکته مهم توجه داشت، تصمیمگیری اخلاقی آزادانه است؛ به این معنی که در صورتی میتوان عملکرد یک کسبوکار را اخلاقی دانست که بدون اعمال فشار انجام گیرد. در مورد کسبوکارهای مختلف رعایت مسائلی که ذکر شد نه یک ضابطه تحمیلی که یک احساس مسئولیت انتخابی است و به همین دلیل بیش از هر چیزی احساس مشتریان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. پایبندی به چارچوبی اخلاقی یکی از مفیدترین و شدنیترین فعالیتهایی است که در رابطه فروشنده و مشتری تأثیر آنی خواهد گذاشت. بسیار مشاهده کردهایم که فروشگاه یا سوپرمارکتی تلاش کرده است با تخفیفهای ویژه مشتریان بیشتری را جلب کند، حال تصور کنید با فروشگاهی در محله خود مواجه شوید که این گفته را بر سردر خود نصب کرده است: «این فروشگاه از فروش محصولات با کیفیت پایین و ناسالم خودداری میکند» یا «این فروشگاه به محیطزیست احترام میگذارد». چنین نوشتههای چقدر شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. به نظر شما مشتریها سلامت و محیطزیست را انتخاب میکنند یا مختصری تخفیف و ارزانی را؟
تصمیمگیری اخلاقی آزادانه است
اخلاق کسبوکار باید عینی و واقعی باشد و عمق مشخصی داشته باشد. عینی بودن به این معناست که شما نمیتوانید صرفاً با دادن شعارهای زیبا خود را اخلاق مدار معرفی کنید. شاید برخی شرکتهای بزرگ که دور از مصرفکنندگان نهایی خود فعالیت میکنند و ارتباط چندانی با مشتریهای خود ندارند، بتوانند مدت کوتاهی دروغپردازی کنند، اما یک فروشنده که هر روز با مشتریهای متعددی برخورد مستقیم دارد اصلاً امکان چنین ریسکی را ندارد.
تنها به شعار دادن نمیتوان اکتفا کرد
یکی دیگر از مسائل مهم این است که عمق تعهد اخلاقی باید به صورت شفاف برای مشتریها بیان شود. عمق به این معنی است که در مسئله مورد نظر تا چه اندازه میخواهید حوزه تصمیمات خود را محدود کنید؟ اگر میخواهید محصولات سالم و باکیفیت عرضه کنید این به چه معنی است؟ آیا قصد دارید که فقط محصولات رژیمی عرضه کنید یا اینکه محصولاتی عرضه میکنید که فارغ از رژیمی بودن یا نبودن محصول برندی معتبر و استاندارد هستند؟ اگر به محیطزیست احترام میگزارید، رویکرد شما چیست؟ محصولات مخرب محیطزیست را از قفسههای خود حذف میکنید و یا صرفاً به تفکیک زباله و استفاده کم از کیسههای پلاستیکی اکتفا میکنید؟ طرح چنین سؤالهایی و پاسخ روشن به آنها شما را از اتهام دروغ و تبلیغ نادرست مبرا خواهد کرد.
اصول اخلاقی خود را روشن نمایید و از ابهام بپرهیزید.
پایان سخن اینکه، اخلاق کسبوکار میتواند مزیت رقابتی شما باشد. چیزی که به شما شخصیتی قابل احترام و دغدغه مند خواهد داد که محبوب مشتریهای خود است. این رویکرد اگرچه در نگاه اول هزینهبر و کاهشدهنده سود به نظر آید اما در بلندمدت مطمئنا سوددهی را افزایش خواهد داد.